داستان زیبای خیانت یک زن به شوهرش(طنز)


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



تاریخ : شنبه 7 ارديبهشت 1392
بازدید : 1047
نویسنده : علیرضا

 

  صدای زنگ تلفن

دختر کوچولو گوشی رو بر میداره
-سلام . کیه؟
-سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!
- نمیشه!...
- چرا؟
- چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!...سکوت...
- بابایی ما که عمو حسن نداریم!
- چرا داریم. الآن پهلو مامانه.
- ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به درو بگو بابا اومده خونه!
- چشم بابا!......چند دقیقه بعد...
- بابا جون گفتم.
- خوب چی شد؟
  ....

 

- هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه؟!
- خوب عمو حسن چی؟
- عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پری روز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونطور خوابیده!
- استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم شماره ******* نیست؟
- نه!

-- ببخشید مثل اینکه اشتباه گرفتم!!!!!

منبع:

eshghdooni.ir

 





:: موضوعات مرتبط: داستان طنز , داستان های متفرقه , ,
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








سلام این وبلاگ وبلاگیست متفاوت، چون در آن از شیر مرغ تا جون آدمیزاد پیدا میشه. موضوع اصلی این وبلاگ sms و آهنگ و اخبارو فیلم و عکسه ولی موضوعات دیگه مثل vpnوساکس هم بعضی مواقع دیده میشه. ایشاالله خوشتون بیاد...فقط نظر یادتون نره در ضمن کپی کردن از مطالب این وبلاگ فقط با ذکر منبع مجازه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همه چیز دونی و آدرس mahdans.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






RSS

Powered By
loxblog.Com